سایداسایدا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

سایدونه یه دونه

چشم من محو ضریحی که نمی دیدم شد

  در شب قدر دلم با غزلی هم دم شد بین ما فاصله ها واژه به واژه کم شد بیت هایم همه قرآن روی سر آوردند چارده مرتبه . آنگاه دلم محرم شد ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم بوسه می خواست لبم،گنبد خضرا خم شد خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت گفت:ایوان نجف بوسه گه عالم شد بعد هم پشت همان پنجرهء رویایی چشم من محو ضریحی که نمی دیدم شد خواستم گریه کنم بلکه بر این زخم عمیق گریه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد گریه کردم ،عطش آمد به سراغم،گفتم: به فدای لب خشکت! همه جا زمزم شد آنقدر دور حرم سینه زدم تا دیدم کعبه شش گوشه شد آنگاه دلم محرم شد روی سجاده یخود یاد لبت افتادم تشنه ام بود، ولی آب برایم سم شد زنده ماندم که سلامی ...
6 مرداد 1392

شب قدر

شب عفو است ومحتاج دعایم ، زعمق دل دعایی کن برایم.  اگر امشب به معشوق رسیدی . خدا را در میان اشک دیدی؟  کمی هم نزد او یادی از ما کن. کمی هم جای ما اور صداکن. بگو یارب فلانی رو سیاه است ، دودستش خالی وغرق گناه است.  بگو یارب تویی دریای جوشان . در این شب رحمتت بر وی بنوشان ...
5 مرداد 1392

لغت نامه جدید سایدا

  لغت نامه جدید سایدا منتشر شد: عمو علی:ع ع یییی با عرض پوزش از عمو جون که سایدا عمو رو حذف می کنه   الو:اوو بابا:با مامان:ماما دادا:مامان بزرگش و دادا صدا میزنه ام:همه خوردنی ها رو شامل میشه آب:آب نان:نان اَت:تنبیه نی نی:هر بچه ی کوچولو چه بزرگتر و چه کوچیکتر از خودش و نی نی صدا میزنه تاتی و تاتاتو:هنگام را ه رفتن این کلمات را ادا می کند     ...
5 مرداد 1392

شب قدر

  این  و یه جایی خوندم و از خوندنش گر گرفتم: زلیخا به جان یوسفت  به خدا چه گفتی که این گونه پا در میانی کرد؟ ****************  با خودم گفتم اوس کریم ؟؟! هیچی - بزرگیتو شکر ...    کرمتو شکر که همه ی لحظات زندگیمو مدیون توام خدایا منو دریاب ، کمکم کن امشب و از دست ندم و قدر شب قدر و بدونم و ارزون از دستش ندم التماس دعا   ...
5 مرداد 1392

بخوان

از آدمها بگذر دلت را گنده تر کن ناراحت این نباش که چرا جاده ی رفاقت با تو همیشه یکطرفه است مهم نیست اگر همیشه یکطرفه ای شاد باش که چیزی کم نگذاشته ای و بدهکار خودت ،رفاقتت و خدایت نیستی ...  قلم خاص
5 مرداد 1392

همدم

    به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ...... ولی آموختم که :                     ناله ام سکوت باشد ....                                              گریه ام لبخند ...                       &nb...
5 مرداد 1392

الهی ...

  الهی ؛ اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست، که تو دارایی منی... الهی ، دربسته نیست ، ما دست و پا بسته ایم...
5 مرداد 1392

سایدا و خاله شادونه

    سایدا خانوم تازگیا به ترانه های خاله شادونه علاقه ی زیادی پیدا کرده   تا از خواب پا میشه خودش میره طرف تلویزیون و از میز تلویزیون بالا میکشه و کنترل و بر میداره   بابایی هم واسه دخمل گل سی دی ترانه های خاله شادونه رو خریده   آی خدا خیرت بده خاله شادونه  آخرش سایدا رو تونستم واسه چند دقیقه یه جا بندش کنم     ...
1 مرداد 1392

سایدا وروجک

    دستت درد نکنه خاله زهره  لباسای خوشگلی واسم خریدی       عمه زینب جونم می بوسمتون واسه پیراهن نازی که واسم آوردی     ...
1 مرداد 1392