خدای مهربانم
این روزای سایدا 3 و گسترش دامنه لغات
سسسلام توجه کردین اگه آدم خوابش، خوراکش ،کلا تمام سیستمش بهم بریزه جه طوری میشه؟؟ آره دیگه ،مثه من میشه کـــــــــلا گیج میزنه سایدا خانوم چند وقتیه ساعت ٣و ٤ صب میخوابه تازه من متوجه میشم ای بابا کلی کار دارم انجام بدم خلاصه اینجانب تا ساعت ٦ صب بیدارم جدیدا سایماه فرهنگ لغتش گسترده شده عسل:عتل بسکویت:بسی باب اسفنجی:باب امیرعلی:عیی دایی علی:عیی دایی محمد:ممد دایی حمید:حمد امیر محمد:ممد بهاره:بباله سمانه:نمانه سمیه:مــــــــــــیه جوراب:پا عکس:عسک یخچال:تال قربونش برم من با این شیرین زبونیاش ...
نویسنده :
مامان
1:47
سایدا جون
دوباره سرماخوردگی
سلام اومدم بگم باز دچار سرماخوردگی اونم از نوع خونوادگی شدیم آییییییییییی این زمستون فقط در حال درگیری با این ویروسای سمج بودیم بابا تو رو خدا دیگه ما رو بیخیال شین من خودم حال ندارم، این سایماه هم خیلی هوای ما رو داره تا صب بیداره دوست جونیا التماس دعا..... ...
نویسنده :
مامان
20:03
گوشه ای از عاشورا 92 سایدا به روایت تصویر
یا امام حسین (ع)دخترم و به تو سپردم ایشالا به حق علی اصغر امام حسین عاقبت به خیر شی دخترم. ...
نویسنده :
مامان
3:37
شال و کلاه واسه سایماه
چی بگم اینم از لطف خونه داریه خودم بافتمش وایییییییییی دچار سقف گرفتگی شدم چه شال و کلاه خوشگلی شده مگه نه؟!!! ...
نویسنده :
مامان
3:28
خود درگیری
سلام الان به وبلاگم سر زدم و دیدم که دوستان عزیزم ما رو با نظراتشون حسابی شرمنده کردن و انگیزه دادند که امشب آپ کنیم این روزها یه کم بی حوصله ام چند بار سایماه پشت سرهم سرما خورد و به شدت درگیرش بودم خودمم حال خوشی نداشتم این چند وقت حسابی فکر کردم حالا به چی ،بمـــــــــــــــــــاند جالبترش اینه که به هیچ نتیجه ای هم نرسیدم فقط اینو بگم خوددرگیری مزمن دارم دوست جونیا محبت کردین واسه نظرات زیباتون دعام کنید ...
نویسنده :
مامان
23:15
دوست دارم نفسم
سلام دخترم الان 4 تا دندون خوشگل و یه دندون نصفه داره که دیگه میشه گفت حسابی کباب خور شده قربونش برم هرچی که میگذره علاقه ام به سایدا جونم بیشتر میشه و تحمل ندارم یه لحظه ازم دور باشه الان دیگ حسابی دلبری میکنه واسه خودش این یه وجب دخمل ما دل مامانیشو برده کلی لوس میکنه خودشو با این حال خیلی شیطونه بیشتر اوقات از فرط خستگی حتی نمیتونم بخوابم ولی همینکه یه لبخند کوچولوی سایماه رو میبینم یا وقتی مامان گفتناشو میشنوم کلی انرژی میگیرم و خدا رو به خاطر دادن این فرشته ی آسمانی به من شکر میکنم دوست دارم نفسم ...
نویسنده :
مامان
15:36
روز عرفه
سلام دوستای خوبم اگه قابل باشیم امروز عرفه خیلی به یادتون بودم امسال رفتیم مزار شهدا جاتون سبز ، خوب بود البته دختری هم خدایی از شیطونی کم نذاشت جالب بود من که فاتحه میدادم سر قبر شهدا سایماه ادای منو در می آورد و دستشو میذاشت رو قبر با خودش حرف میزد انگار داره فاتحه میفرسته قربون دخترم برم یه پا طوطی شده واسه خودش ...
نویسنده :
مامان
18:40