سفر به اهواز و گرفتن مدرک مامانی
بعد از کلی این درو اون در زدن و تلاش زیادی که واسه دفاع از تزم کردم ،بیخیال ....
بالاخره تصمیم گرفتیم با یه تیر دو نشون بزنیم
بریم کارای فارغ التحصیلی مامانی و انجام بدیم و هم یه مسافرت کوتاهی داشته باشیم.
سفرمون هر چند کوتاه بود ولی خیلی خوش گذشت
دانشگاه که بودیم هر کسی سایدا رو میدید کلیییییییی واسش ذوق ذوق می کرد ،
چند نفری هم میگفتن خوش بحالش از همین حالا اومده دانشگاه
حکایت آوازهای سایدا خانوم در دانشگاه:
منو سایدا منتظر بابایی روی یکی از نیمکت های دانشگاه نشسته بودیم و سایدا خانوم با اون صدای خوشگلش شروع به آواز خوندن کرده بود، دست بر قضا ما دم در یکی از کلاسا نشستیم، بعد از اتمام کلاس ،استاد که یکی از اون اساتید اخمو و جدی بود با کلی دبدبه و کبکبه به سمت ما اومدو به من گفت
خانوم به نظر من این دخترتو بفرست کلاس موسیقی حتما موفق میشه !
قربونش برم منننننننن با اون صداش
اینم عکسای دوردونه تو دانشگاه :