سایدا شیرین زبون
از بس که تو خونه نشستیم کلا قاط زدیم
یهویی منو آقای شوهر بر این شدیم که بریم پیاده روی
خلاصه شال و کلاه کردیم و رفتیم پایین سایدا رو هم گذاشتیم تو کالسکه
حالا دم در نرفته جیغ دختری درآومد کجا میریم
گفتم مامانی بریم بیرون
جواب:نمیریم خسته م
حوصله ندالم
اعصاب ندالم
و این طور بود که ما ضایع شدیم و برگشتیم
بله دیگه فرزند سالاریه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی