سایداسایدا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

سایدونه یه دونه

شیرین زبون مامان

سلام  الان ساعت پنج صبح هنوز نخوابیدم به خاطر خوددرگیری های که دارم اومدم از سایدا خانوم بگم بفما:بفرما ببخشید مامان غذا پخته اذیت میکنه بریم پارک سرسره  تاب تاب این رنگها رو میشناسی: سفید سبز آبی  زرد از یک تا ده میشماری نازنین یگانه عروسی ترسیدم بخر از اینا میخوام کباب بستنی دنت عزیزم ادامه دارد........         ...
4 تير 1393

از شیر گرفتن سایدا

سلام بالاخره سایدا جونم و از شیر گرفتم وای نمیدونین چقدر واسم سخت بود خیلی گریه کردم سایدا که بهونه میگرفت  منم باهاش گریه میکردم قربونش برم اول میخواستم تا پایان 2 سال بهش شیر بدم  ولی دیدم خیلی کم اشتها شده و خوب غذا نمی خوره فقط شیر میخورد  و دلیل دیگه اش هم این بود که ماه رمضان نزدیکه  خلاصه سایدا جون ما هم دیگه شیر نمیخوره دوست دارم وجودم     ...
27 خرداد 1393

سایدا شیرین زبون

مامان جون بابا جون دوست دارم:دوست مالم خاله مریم(مربی مهد کودک سایماه):مریم ،بدون پیشوند یا پسوند مامان سارا :سالا بابا مهدی:مییدی بده ماله خودمه:ماله خودشه عسل کرم چای بده سایدا گوشواره:گوشباله مگس پتو خوشگله قشنگه بابا رفته اداره:بابا هفته اداله ازش میپرسیم اسمت چیه ؟میگه سایدا خانووووم قربونت برم دختر خوشگلم که اینقدر خودتو تحویل میگیری     ...
5 خرداد 1393

سال نو مبارک

سلام این مطلب و روز عید نوشتم توی چرکنویس بود : سال نو مبارک یکسال دیگه هم گذشت خدایا تو را شکر میگوییم:  از اینکه فرشته ی چون سایدا را به ما دادی تا آذین بخش زندگیمان باشد خدایا تو را شکر میگوییم: به خاطر با هم بودنمان،به خاطر سلامتی و آبرو، به خاطر اینکه شبانه با صدای مامان گفتن سایدا ،از خواب بیدار میشوم و او را در آغوش میگیریم خدایا تو رو شکر میگوییم :که من نظاره گر بزرگ شدن ، شیطنت ها و بازی کردن هایش ،خنده ها و و و... سایدای عزیزم هستم خدایا شکر که همسری دارم از جنس مهربانی   که هر روز را با عاشقانه هایمان پر مکنیم  خدایا شکر که تو را دارم هرچه دارم از تو...
28 ارديبهشت 1393

دامنه لغات سایدا

خاله زهره:زهره زهره:زوره بابا مهدی:مدی مامان سارا:سالا قند دوربین :عسک آدامس:نی نی کلیپس و هر آنچه که به مو ربط داشته باشه:مو شامپو:کف گوشی زنگ بزنم لالا غذا بخورم خراب شده:خباب شده موتور ماشین بوق زدن:بیب بریم :بییم رفت:هفت بلند شو:پاشو (الس، زبان کردی)بعضی اوقات سایماه زبان کردی و قاطی میکنه جیگرمی دختر کرد   پتو شلوار:شباله مامان بزرگ شو مانی صدا میکنه بازی خودکار:خوکار خوشگله     ...
26 ارديبهشت 1393

سفربه شمال و تهران

سلام یه مدت طولانی نبودم عذر خواهی منو بپذیرد کلا درگیر بودم  چه خوب چه بد گذشت... چند روزی و رفتیم سفر شمال و  تهران  خیلی خوش گذشت  ولی برگشتنی..... توجه کردین بعضی اوقات هر چی خوشی میکنیم بعدش از دماغمون در میاد  آره دوستای خوبم خواستم بگم دنیا همیشه بر وقف مراد نیست! با ورودمون به خونه دیدیم که یخچالمون خراب شده و این چند روز که نبودیم همه ی مواد غذایی داخل یخچال خراب شده و بوی گند تمام خونه رو گرفته یه وضعیتی بود خسته از سفر برگشتیم میخواستیم استراحت کنیم  با یه تو ذوقی در حد لالیگا مواجه شدیم ولی باز هم خدا رو شکر که سفرمون به خیر گذشت منتظر عکسای سایماه با...
26 ارديبهشت 1393